نویسنده دکتر زهره حلوائی پور روان درمانگر فردی
نگاهی علمی و تحلیلی به دلایل قطع درمان از سوی مراجعان
مقدمه
رواندرمانی یک فرایند تدریجی، مشارکتی و گاه چالشبرانگیز است که مستلزم حضور مداوم، اعتماد، و آمادگی برای رویارویی با بخشهایی از روان است که همیشه آسان یا دلپذیر نیستند. با این حال، یکی از دغدغههای مهم در این مسیر، پدیده «قطع درمان» یا «dropout» است که در ادبیات علمی به معنای رها کردن رواندرمانی پیش از رسیدن به توافق درمانی یا بدون رضایت مشترک بین درمانگر و مراجع تعریف میشود.
مطالعات مختلف نرخ قطع درمان را بین 20 تا 50 درصد گزارش کردهاند، بسته به نوع درمان، سبک درمانگر، جمعیت مراجعان و شرایط اجتماعی. اما چرا برخی از مراجعان درمان را نیمهکاره رها میکنند؟ در این مقاله، به بررسی دلایل چندگانه قطع درمان میپردازیم که در سه سطح قابل تحلیل هستند: عوامل مربوط به مراجع، درمانگر، و خود فرایند درمان.
1. دلایل مربوط به مراجع
1.1انتظارات غیرواقعبینانه از درمان
بسیاری از مراجعان با این تصور وارد درمان میشوند که صرفاً با چند جلسه بتوانند از بحران عبور کنند یا «درمان» شوند. این انتظار میتواند ناشی از تبلیغات اشتباه، تجربههای سطحی قبلی، یا عدم آموزش عمومی درباره ماهیت درمان روانشناختی باشد. زمانی که تغییر ملموسی در جلسات ابتدایی تجربه نمیشود، ممکن است مراجع دلسرد شده و ادامه درمان را بیفایده بداند.
1.2 احساس شرم، ضعف یا برچسبزنی
در برخی بافتهای فرهنگی، مراجعه به روانشناس همچنان با برچسبهایی مانند “ضعف روانی”، “دیوانگی” یا “ناتوانی شخصی” همراه است. حتی زمانی که فرد شخصاً با این دیدگاهها موافق نیست، ممکن است تحتتأثیر خانواده یا محیط اجتماعی خود، از ادامه جلسات اجتناب کند تا از قضاوت شدن توسط دیگران بپرهیزد.
1.3 دشواری در مواجهه با درد روانی
یکی از ویژگیهای جلسات درمانی عمیق، باز شدن زخمهای روانی و بالا آمدن هیجانات ناخوشایند است. در چنین شرایطی، مراجع ممکن است تجربههایی از اندوه، خشم، یا اضطراب را دوباره زندگی کند. گاهی این تجربهها آنقدر شدید یا غافلگیرکنندهاند که مراجع به صورت دفاعی تصمیم میگیرد فرار کند و درمان را قطع کند.
1.4فقدان آمادگی روانی یا تمایل به تغییر
همه افرادی که وارد رواندرمانی میشوند، الزاماً آماده تغییر نیستند. برخی صرفاً برای گرفتن تایید، تخلیه هیجانی یا به درخواست دیگران (مثلاً شریک عاطفی یا والدین) به درمان میآیند. نبود انگیزه درونی و تمایل واقعی به تغییر، یکی از دلایل رایج ترک درمان در جلسات ابتدایی است.
1.5موانع عملی (مالی، زمانی، دسترسی)
گاه دلیل قطع درمان نه روانی بلکه عملی است. هزینههای درمان، کمبود وقت، دشواری در جابهجایی یا دوری مکان درمانگر از محل زندگی میتواند مراجع را از تداوم درمان باز دارد.
. 2.دلایل مربوط به درمانگر
2.1 عدم شکلگیری رابطه درمانی ایمن و مؤثر
اتحاد درمانی (therapeutic alliance) یکی از قویترین عوامل پیشبینیکننده موفقیت درمان است. اگر مراجع احساس کند درمانگر او را درک نمیکند، قضاوتش میکند یا نسبت به او بیتفاوت است، احتمال ادامه جلسات بهطور چشمگیری کاهش مییابد. رابطه انسانی، پایهٔ درمان مؤثر است.
2.2 سبک درمانی نامتناسب با نیازهای مراجع
گاهی درمانگر از رویکرد یا زبانی استفاده میکند که برای مراجع ناآشنا، پیچیده یا نامرتبط است. مثلاً مراجع با زمینه فکری عملگرایانه ممکن است با درمان تحلیلی ارتباط نگیرد. درک سبک شناختی-هیجانی مراجع و انطباق سبک درمان با آن، اهمیت زیادی دارد.
2.3 عدم انعطاف یا مهارت پایین در تنظیم جلسات
اگر درمانگر نتواند فضای مشارکتی، گرم و ساختیافتهای ایجاد کند یا فاقد مهارتهای لازم برای مدیریت انتقال، مقاومت یا بحرانهای جلسه باشد، اعتماد مراجع تضعیف میشود و احتمال ترک درمان افزایش مییابد.
2.4 فقدان حساسیت فرهنگی یا زمینهای
ناتوانی درمانگر در فهم بافت فرهنگی، اجتماعی، دینی یا جنسیتی مراجع، میتواند احساس بیگانگی و طرد را در مراجع ایجاد کند؛ احساسی که بهسرعت به قطع رابطه درمانی منجر میشود.
3. دلایل مربوط به فرایند درمان
3.1 افزایش علائم روانشناختی بهطور موقت
در مراحل اولیه درمان، بسیاری از مراجعان تجربه افزایش موقت اضطراب، سردرگمی یا خشم را گزارش میکنند. این پدیده، بخشی طبیعی از فرایند تغییر روانی است، اما اگر برای مراجع توضیح داده نشود، میتواند بهعنوان نشانهای از «بدتر شدن» تلقی شده و انگیزه ادامه را کاهش دهد.
3.2 توقف درمان پس از کاهش نشانهها
بعضی از مراجعان تنها برای حل علائم (مثلاً اضطراب، بیخوابی، یا نشخوار ذهنی) به درمان مراجعه میکنند. زمانی که این علائم با یکی دو تکنیک بهبود مییابد، ممکن است تصور کنند درمان تمام شده است. در نتیجه، فرصت برای کار روی ریشههای عمیقتر مشکل از دست میرود.
3.3 مقاومتهای روانی و دفاعهای ناهشیار
فرایند رواندرمانی اغلب با تهدید ساختارهای دفاعی تثبیتشده در روان فرد همراه است. ورود به بخشهایی از ناخودآگاه میتواند مکانیسمهایی مانند انکار، سرکوب، یا فرافکنی را فعال کند که اگر بهدرستی مدیریت نشود، منجر به قطع درمان خواهد شد.
3.4 سوءبرداشت از نقش درمانگر
برخی مراجعان انتظار دارند درمانگر به آنها «توصیه» کند یا بهجای آنها تصمیم بگیرد. وقتی متوجه میشوند که فرایند درمان مشارکتی است و مستلزم تلاش فعال خودشان است، ممکن است ناامید شوند و رابطه درمانی را پایان دهند.
نتیجهگیری
قطع درمان پدیدهای چندعاملی است که هم میتواند ریشه در آمادگی روانی مراجع داشته باشد، هم در مهارت و سبک درمانگر، و هم در ماهیت پرچالش خود رواندرمانی. درمانگران حرفهای با افزایش حساسیت نسبت به نشانههای قطع قریبالوقوع درمان، گفتوگوی باز با مراجع درباره انتظارات، و ساختن رابطهای امن و انسانی میتوانند احتمال ترک درمان را کاهش داده و اثربخشی جلسات را بهبود بخشند.
منابع علمی
- Swift, J. K., & Greenberg, R. P. (2012). Premature discontinuation in adult psychotherapy: A meta-analysis. Journal of Consulting and Clinical Psychology.
- Vogel, D. L., Wade, N. G., & Haake, S. (2006). Measuring the self-stigma associated with seeking psychological help. Journal of Counseling Psychology.
- Horvath, A. O., & Luborsky, L. (1993). The role of the therapeutic alliance in psychotherapy. Journal of Consulting and Clinical Psychology.
- Kazdin, A. E., Holland, L., & Crowley, M. (1997). Family experience of barriers to treatment and premature termination. Journal of Consulting and Clinical Psychology.
- Hayes, J. A., et al. (2007). Emotional expression and psychotherapy process: An exploratory study.
- Sue, S., & Sue, D. W. (2008). Counseling the culturally diverse: Theory and practice.
- Gelso, C. J., & Hayes, J. A. (2007). Countertransference and the therapist’s inner experience.
- Westbrook, D., Kennerley, H., & Kirk, J. (2007). An introduction to cognitive behaviour therapy.
- Freud, A. (1937). The Ego and the Mechanisms of Defence.