نویسنده دکتر زهره حلوائی پور روان درمانگر فردی
در دهههای اخیر، روانشناسی سازمانی با حرکت از رویکردهای رفتاری و مدیریتی به سوی فهم عمیقتر از پویاییهای انسانی در محیط کار، جایگاهی کلیدی در بهبود سلامت روان، افزایش کارایی و تحول سازمانها یافته است. یکی از این مسیرهای پیشرفته، «رواندرمانی سازمانی» یا «Organizational Psychotherapy» است که با ترکیب نظریههای روانتحلیلی، دلبستگی، و روانپویشی، به بررسی و مداخله در لایههای ناهشیار سازمان میپردازد (Obholzer & Roberts, 1994).
مفهوم «رواندرمانی سازمانی» چیست؟
رواندرمانی سازمانی، فراتر از مشاورههای سطحی مدیریت منابع انسانی، با نگاهی تحلیلی به ساختارهای پنهان، احساسات جمعی، نقشهای نمادین، دفاعهای روانی و تروماهای نادیده گرفتهشدهی سازمان ورود میکند. این رویکرد، سازمان را بهمثابه یک سیستم روانی میبیند؛ سیستمی با حافظه جمعی، تکرارهای ناهشیار، الگوهای دفاعی و زخمهایی که بر عملکرد و روابط اثر میگذارند (Hirschhorn, 1990).
چرا سازمانها به رواندرمانی نیاز دارند؟
اغلب شکستهای تیمی، فرسودگی روانی کارکنان، مقاومت در برابر تغییر، یا تعارضهای مزمن، ریشه در سازوکارهای دفاعی و مشکلات حلنشدهی درونروانی دارند. برای نمونه:
- ترس از اشتباه ممکن است ناشی از فرهنگ سازمانی سرکوبگر یا سبک دلبستگی اجتنابی مدیر باشد.
- رقابتهای سمی ممکن است بازتابی از کمبود ایمنی روانی و ناگفتههای عاطفی بین اعضای تیم باشد.
- فرسودگی شغلی (Burnout) در بسیاری موارد نتیجهی انکار مزمن نیازهای هیجانی یا نداشتن معنا در نقش شغلی است (Maslach & Leiter, 2016).
فرآیند مداخله در رواندرمانی سازمانی
- ارزیابی روانسازمانی: مشاهده ساختار قدرت، الگوهای ارتباطی، دفاعهای روانی، مرزهای تیمی، و احساسات بیاننشده.
- تحلیل روابط کلیدی: شناسایی مثلثهای روانی، تعارضهای انتقالی (transference)، و نقشهای اسقاطی.
- فضاسازی برای گفتوگوی اصیل: ایجاد بستری امن برای ابراز احساسات سرکوبشده، ترسها و نیازهای واقعی.
- بازسازی معنا و نقشها: کمک به بازتعریف نقشها، اهداف و هویت حرفهای بر مبنای خودآگاهی و رشد جمعی.
نمونه موردی: ترمیم یک تیم بحرانزده
در یک سازمان نوآور با نرخ خروج بالای نیروهای کلیدی، تحلیل رواندرمانی نشان داد که مدیر تیم با الگوی دلبستگی دوسوگرا، ناآگاهانه فضا را بهگونهای کنترل میکرد که نزدیکی و فاصلهگذاری افراطی ایجاد میشد. با ایجاد جلسات گروهی روانتحلیلی، تیم توانست دربارهی ترس از نقد، ناکامیهای گذشته و نقشهای ناگفته صحبت کند. پس از آن، اعتماد تدریجی و همافزایی جای رقابت مزمن را گرفت.
چه زمانی سازمان شما به رواندرمانی نیاز دارد؟
- نرخ فرسودگی بالا یا استعفاهای مکرر
- وجود تعارضهای حلنشده یا جلسات پرتنش
- ضعف در همدلی، اعتماد، یا تعامل اصیل میان تیمها
- احساس بیمعنایی یا بیاثر بودن نقشها
- سکوت مزمن یا ناتوانی در گفتوگوی باز
نتیجهگیری
سلامت روان سازمانی نه با شعار، بلکه با شنیدن صادقانه، تحلیل عمیق و گفتوگو ممکن میشود. رواندرمانی سازمانی، پلیست میان ناخودآگاه جمعی و تغییرات پایدار فرهنگی. اگر میخواهیم سازمانهایی توانمند، خلاق و انسانی بسازیم، باید از لایههای پنهان روان جمعیشان آغاز کنیم.
منابع:
- Obholzer, A., & Roberts, V. Z. (1994). The unconscious at work: Individual and organizational stress in the human services. Routledge.
- Hirschhorn, L. (1990). The workplace within: Psychodynamics of organizational life. MIT Press.
- Maslach, C., & Leiter, M. P. (2016). Burnout: A multidimensional perspective. Psychology Press.
- Kets de Vries, M. F. R. (2011). The leader on the couch: A clinical approach to changing people and organizations. Wiley.
- Shapiro, E. R., & Carr, A. W. (1991). Lost in familiar places: Creating new connections between the individual and society. Yale University Press.