ایماگو (Imago): چرا جذب کسی می‌شویم که شبیه زخمی‌ترین بخش کودکی ماست؟

نویسنده دکتر زهره حلوائی پور روان درمانگر فردی

تا به حال برایت پیش آمده که بعد از پایان یک رابطه پررنج، خودت را در رابطه‌ای مشابه و دردناک‌تر ببینی؟
یا بارها به خودت بگویی:

«من می‌دونستم این رابطه به درد نمی‌خوره… ولی نمی‌تونستم جلوی خودمو بگیرم!»

شاید وقت آن رسیده که با یک حقیقت عمیق‌تر روبرو شویم:
ما عاشق کسانی نمی‌شویم که با ما «خوب» رفتار می‌کنند؛ بلکه عاشق کسانی می‌شویم که به شیوه‌ای آشنا، ما را زخمی می‌کنند.
نظریه‌ی «ایماگو» این راز تلخ اما تحول‌آفرین را روشن می‌کند.

۱. ایماگو چیست؟ نگاهی به ریشه نظریه

واژه‌ی Imago در لاتین به‌معنای «تصویر» است.
این مفهوم در روان‌درمانی زوج‌ها توسط دکتر هارویل هندریکس (Harville Hendrix) و همسرش هلن لاکلِی هانت شکل گرفت و در کتاب معروفشان به نام Getting the Love You Want معرفی شد.

تعریف ساده ایماگو:

ایماگو تصویری ناخودآگاه از ویژگی‌های ترکیبی پدر، مادر یا مراقبان اولیه ماست، که در ذهن ما شکل گرفته — و ما در بزرگ‌سالی به‌دنبال کسی می‌گردیم که شبیه این تصویر باشد.

اما چرا چنین کاری می‌کنیم؟
چون ضمیر ناخودآگاه ما به دنبال «تکمیل ناتمام‌ها»ست.
ما در کودکی در برابر والدینی آسیب‌زا، نادیده‌گیر، کنترل‌گر یا متناقض، احساس رهاشدگی، بی‌ارزشی یا تنهایی کرده‌ایم — و در بزرگ‌سالی، ناخواسته به سمت کسانی می‌رویم که همان ویژگی‌ها را دارند، به امید این‌که بالاخره این‌بار، ما را ببینند، بفهمند و نجات دهند.

۲. چگونه ایماگو شریک عشقی ما را انتخاب می‌کند؟

در سطح آگاهانه، ما فکر می‌کنیم عاشق کسی شده‌ایم چون «باهوش است»، «خوش‌صحبت است»، یا «فهمیده است».
اما در سطح ناخودآگاه، ایماگوی ما این انتخاب را بر اساس شباهت با زخم‌زنندگان اولیه انجام می‌دهد.

مثال:

  • اگر مادری سرد و بی‌عاطفه داشته‌ای، احتمالاً جذب کسانی می‌شوی که در ابتدا گرم‌اند، اما به‌تدریج دور و خاموش می‌شوند.
  • اگر پدری کنترل‌گر داشته‌ای، شاید عاشق کسی شوی که «امنیت» دارد اما در رابطه سلطه‌گر است.

روابط ایماگویی، مثل آینه‌ای‌اند که زخمی‌ترین بخش روان ما را نشان می‌دهند.

۳. چرا این نوع عشق، هم‌زمان شدید، پرتنش و وابسته است؟

روابط ایماگویی با کشش شدید آغاز می‌شوند. حس می‌کنی «او همان کسی‌ست که تمام عمر دنبالش بودم». این حس واقعی‌ست، اما دلیلش عشق نیست؛ بلکه احساس آشنایی عمیق است.
آشنایی با زخمی که برایت شناخته‌شده است.

در ادامه رابطه، وقتی طرف مقابل همان زخم‌های قدیمی را دوباره زنده می‌کند — با نادیده گرفتن، طرد، کنترل، یا قطع تماس — احساساتی مثل خشم، ناامنی، وسواس، ترس از رها شدن، یا وابستگی شدید در تو فعال می‌شود.

و چرخه‌ی تکرار درد آغاز می‌شود.

۴. ایماگو خوب است یا بد؟

در نگاه اول، ممکن است فکر کنیم ایماگو فقط باعث رنج است. اما هندریکس می‌گوید:

«ایماگو نه‌تنها مسبب درد است، بلکه مسیر درمان را هم در خودش دارد

اگر با آگاهی وارد رابطه‌ای شویم و به‌جای فرار یا کنترل، با کمک یک روان‌درمانگر به بررسی الگوهای مشترک بپردازیم، این رابطه می‌تواند تبدیل به میدانی برای شفا دادن زخم‌های اولیه شود.
اما این فقط در یک صورت ممکن است:
وقتی هر دو نفر حاضر باشند به مسئولیت‌های شخصی‌شان نگاه کنند و رشد کنند.

۵. چطور از ایماگوی ناسالم رها شویم یا آن را درمان کنیم؟

رهایی از تکرار ناخودآگاه، نیاز به شناخت، آگاهی و گاهی همراهی حرفه‌ای دارد. چند گام اساسی:

1. شناسایی ایماگو

با خودت صادقانه بنشین و بپرس:

  • شریک عشقی من بیشتر شبیه کدام والد یا مراقبم است؟
  • چه شباهت‌هایی بین او و زخم‌های کودکی‌ام می‌بینم؟
  • آیا به‌جای عشق، دارم چیزی را جبران می‌کنم؟

۲. بازسازی رابطه با کودک درون

روان‌درمانگر می‌تواند کمک کند تا به کودک زخمی درونت گوش بدهی — کودکی که هنوز در درونت دنبال دیده شدن، دوست داشته شدن و امنیت می‌گردد.

۳. کار درون‌فردی + رابطه‌آگاهانه

اگر در رابطه‌ای هستی که بازتاب زخم‌هایت است، سعی کن به‌جای واکنش هیجانی، از آن به‌عنوان فرصتی برای دیدن الگوهای تکراری استفاده کنی. با کمک درمانگر، این رابطه می‌تواند به جایگاه آگاهی و رشد تبدیل شود.

۴. کار با تراپیست آگاه به ایماگو یا تروما


می‌توانند به‌طور مؤثر زخم‌های ریشه‌ای را درمان کنند و انتخاب‌های سالم‌تری برای عشق شکل دهند.

۶. چرا بدون تراپی، ایماگو معمولاً به رنج می‌انجامد؟

چون ناخودآگاه ما — هرچند نیتش جبران درد است — اما ابزار کافی برای درمان ندارد.
مثل این است که بخواهی با دستی زخمی، دوباره زخم را بخیه بزنی.

درمانگر آموزش‌دیده می‌تواند با فراهم کردن فضایی امن، حمایتی و دقیق، کمک کند تا تصویر ایماگو را ببینی، زخم‌هایت را ترمیم کنی و به‌تدریج، شریک زندگی‌ات را نه با نیاز به التیام زخم‌ها، بلکه با ظرفیت عشق واقعی انتخاب کنی.

نتیجه‌گیری

ما به‌صورت تصادفی عاشق نمی‌شویم.
هر رابطه‌ای که وارد آن می‌شویم، داستانی دارد — و آن داستان از کودکی شروع شده است.

شناخت ایماگو به ما این قدرت را می‌دهد که از قربانی زخم‌هایمان بودن، به انسان بالغی تبدیل شویم که خودش را می‌بیند، درک می‌کند و دیگر لازم نیست عشق را از راه رنج تکرار کند.

منابع:

  1. Hendrix, H. (1988). Getting the Love You Want: A Guide for Couples. HarperCollins.
  2. Hunt, H. L., & Hendrix, H. (1997). Keeping the Love You Find.
  3. Young, J. E., Klosko, J. S., & Weishaar, M. E. (2003). Schema Therapy: A Practitioner’s Guide.
  4. Bradshaw, J. (1990). Homecoming: Reclaiming and Healing Your Inner Child.
  5. Bowlby, J. (1988). A Secure Base: Parent-Child Attachment and Healthy Human Development.

به اشتراکی بگذارید:

شروع جلسه مشاوره

شما در جلسه ابتدایی توسط روانشناس خود مورد ارزیابی دقیق قرار می گیرید متخصص شما با دانش خود یک گزارش از مشکل شما ارائه می دهد و مشخص می شود که فرایند حل مشکل شما چه مقدار زمان خواهد گرفت

شماره همراه
اینستاگرام
اینستاگرام