نویسنده دکتر محمد وطن خواه روان درمانگر
تحلیلی از دل جلسات درمان، با نگاهی علمی و انسانی
مقدمه
مراجع جوانی وارد اتاق درمان شد. پرانرژی، پرحرف، با اعتمادبهنفسی که گاهی بیش از حد بهنظر میرسید. اما زیر این سطحِ فعال و پرهیجان، اضطرابی مزمن، بیخوابی، شک و تردید و خستگی عصبی پنهان بود. وقتی از مصرف مواد گفت، نام آشنایی را آورد: مِتآمفتامین (شیشه).
این سناریو برای ما درمانگران کاملاً آشناست. اعتیاد به مواد محرک (Stimulants) مثل متآمفتامین، کوکائین، MDMA (اکستازی) و حتی ریتالین سوءمصرفشده، با چهرهای پرزرقوبرق وارد زندگی فرد میشود اما در نهایت، ویرانی خاموش بهجا میگذارد. در این مقاله، با نگاهی تحلیلی و تخصصی به اعتیاد محرکها میپردازم.
مواد محرک چه هستند و چگونه عمل میکنند؟
مواد محرک دستهای از مواد روانگرداناند که دستگاه عصبی مرکزی (CNS) را فعال میکنند. تأثیرات فوری آنها شامل:
- افزایش انرژی و هوشیاری
- افزایش تمرکز (کاذب)
- سرخوشی
- کاهش نیاز به خواب
- افزایش میل جنسی
از منظر نوروشیمی، مواد محرک باعث افزایش سطح دوپامین، نوراپینفرین و در برخی موارد سروتونین در مغز میشوند
(Volkow et al., 2003 – Online).
چرا این مواد اعتیادآورند؟
1. پاداش سریع، سقوط شدید
مواد محرک با تحریک ناگهانی مسیر پاداش مغز، لذت شدیدی ایجاد میکنند. اما با هر بار مصرف، حساسیت مغز به دوپامین کاهش مییابد و فرد برای تجربه دوباره آن احساس، ناچار است دوز را افزایش دهد
(Koob & Volkow, 2010 – Online).
2. ویژگیهای شخصیتی درگیر
بسیاری از مصرفکنندگان محرکها دچار ویژگیهایی مانند تکانشگری، کمالگرایی، یا اختلال بیشفعالی/کمتوجهی (ADHD) هستند که میل به مصرف محرک را بیشتر میکند
(Salo et al., 2009 – Online).
مراحل اعتیاد به مواد محرک
فاز ۱: ماهعسل
در روزهای اول، مصرف با حس افزایش توانایی، کاهش خستگی، و بالا رفتن تمرکز همراه است. فرد احساس “تسلط بر زندگی” دارد.
فاز ۲: بیخوابی، بدبینی، وسواس
با ادامه مصرف، بیخوابی، اضطراب، تپش قلب، پرخاشگری و سوءظن ظاهر میشوند. بسیاری از بیماران در این مرحله همچنان انکار میکنند که دچار مشکل شدهاند.
فاز ۳: سقوط روانی و جسمی
فرد دچار تحلیل جسمی، افسردگی، پارانویا، فرسودگی مغزی و حتی توهم میشود. اختلال در کارکرد جنسی، مشکلات بینفردی و از دست دادن اعتماد دیگران شایع است
(Darke et al., 2008 – Online).
پیامدهای مصرف بلندمدت محرکها
- اختلالات روانپزشکی: افسردگی، اختلال خواب، توهم، پارانویا
- اختلال در روابط اجتماعی و کاری: از دست دادن شغل، طرد خانوادگی
- خطرات جسمی: سکته قلبی، فشارخون بالا، صرع، بیخوابی مزمن
- رفتارهای پرخطر: روابط جنسی بدون محافظت، رانندگی در حالت نشئه
درمان اعتیاد به مواد محرک: فراتر از سمزدایی
DBT و درمان محرکمحور
درمان اعتیاد به مواد محرک نیازمند رویکردی چندوجهی است. رویکرد من به عنوان درمانگر دیالکتیکی، بر اساس DBT (رفتار درمانی دیالکتیک) متمرکز است:
- ذهنآگاهی: برای بازسازی توجه و کاهش اجبار فکری
- تحمل پریشانی: در لحظات اشتیاق به مصرف یا بحران
- تنظیم هیجانی: برای جایگزینی مصرف با تنظیم درونی
- مهارتهای بینفردی: برای بازسازی روابط و ایجاد حمایت اجتماعی
شواهد علمی
مطالعات نشان میدهند که DBT و درمانهای شناختی-رفتاری، در کاهش اشتیاق به مصرف، تنظیم هیجان و پیشگیری از بازگشت (Relapse) مؤثر هستند
(Rawson et al., 2006 – Online).
روایت یک درمان واقعی
یکی از مراجعان من، جوانی با سابقه مصرف متآمفتامین بود که پس از سه دوره بستری ناموفق، وارد برنامه درمان DBT شد. ابتدا با ذهنآگاهی و ثبت موقعیتهای اشتیاق شروع کردیم، سپس وارد بازسازی مهارتهای بینفردی شدیم. بعد از ۹ ماه، با حفظ پاکی، ارتباطش با خانواده بازسازی شد و شغلی پایدار پیدا کرد. بهبود، ممکن است؛ اما نیازمند پذیرش، پشتکار و حمایت درمانگرانه واقعی است.
نتیجهگیری
اعتیاد به مواد محرک اغلب با وعده انرژی بیشتر آغاز میشود، اما در نهایت به تخریب روان، جسم و روابط میانجامد. درمان، صرفاً ترک ماده نیست، بلکه بازسازی سیستم فکری، هیجانی و رفتاری فرد است. رویکرد DBT در کنار مداخلات دارویی، مشاوره فردی و حمایت اجتماعی، میتواند نقطه عطف نجات افراد باشد.
- Koob, G. F., & Volkow, N. D. (2010). Neurocircuitry of addiction. Neuropsychopharmacology. Online
- Salo, R., et al. (2009). ADHD symptoms and stimulant use. Drug and Alcohol Dependence. Online
- Darke, S., et al. (2008). Physical and psychological harms of methamphetamine. Addiction. Online
- Rawson, R. A., et al. (2006). CBT for methamphetamine dependence. Journal of Substance Abuse Treatment. Online